به گزارش مشرق، در پی حاشیههایی که صدور جنجالبرانگیز پروانههای شکار برای اتباع خارجی به همراه آورد، بسیاری از نمایندگان مجلس به ویژه نمایندگان استان خراسان رضوی و همچنین دادستان نیشابور، داستان کاشمر و حتی دادستان کل کشور، طی ماه گذشته با اشاره به روابط مکدر ایران و آمریکا، نسبت به صدور پروانه شکار برای اتباع این کشور که حاصل آن شکار تفریحی شکارچیان آمریکایی در ایران است معترض شدند و حتی دادستان کشور، اعلام کرد که تصمیم دارد موضوع را شخصا در دست پیگیری قرار دهد. این اعتراضات سبب شد سازمان حفاظت محیط زیست، هفته گذشته به ناچار از درآمد حاصل از فروش پروانه شکار به شکارچیان آمریکایی چشم بپوشد و اعلام کند که پروانههای شکار را به اتباع کشورهای دیگر خواهد فروخت؛ تغییر موضعی که تنها یک واکنش ناگزیرانه است نسبت به اعتراضاتی که رویکرد سیاسی دارند. بنابراین، اعتراضاتی که از دو منظر دیگر، یعنی از جنبه کارشناسی و از بعد اخلاقی، فرهنگی، دینی، متوجه صدور پروانههای شکار شدهاند همچنان به قوت خود باقی هستند.
بیشتر بخوانید:
شکار در ایران ممنوع شد اما فقط برای اتباع آمریکایی
نقد فنی شکارفروشی
طی یک ماه گذشته بسیاری از متخصصان و پیشکسوتان محیط زیست از جمله اسماعیل کهرم، مجید مخدوم، مرتضی شریفی، اصغر محمدی فاضل و حسین آخانی و همچنین بسیاری از کارشناسان و سمنهای محیط زیستی، صدور پروانههای شکار را از دید کارشناسی مورد انتقاد قرار دادهاند، در حالی که تا کنون حتی یک متخصص یا کارشناس مستقل، از طرح صدور پروانههای شکار حمایت نکرده است. منتقدان این طرح، توجیههایی که مسئولان محیط زیست در دفاع از شکارفروشی، منتشر کردهاند را به صورت مستدل، مردود و مهجور دانستهاند با این حال مسئولان محیط زیست همچنان بر تکرار این توجیهها اصرار دارند. به عنوان مثال، عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در کمال تعجب، حضور افراد پیر در گله را مانع جفتگیری افراد جوان و خطری برای سلامت جمعیت گله عنوان کرده و بر لزوم حذف افراد پیر تاکید میکند. در حالی که تا کنون متخصصان بارها تاکید کردهاند که افراد پیر یک گونه دارای قویترین ژن در یک جمعیت بوده و ضامن بقای نسل آن گونه هستند چرا که توانستهاند خود را با چالشهای بقا در طبیعت سازگار کرده و به سن بالا برسند.
حالا، مسئولان معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست و البته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست که انتظار میرود به عنوان متولیان حفاظت از حیات وحش کشور، از دانشی نسبی در حوزه حیات وحش برخوردار باشند، راوی طوطیوار افسانههایی شدهاند که شکارچیان سالها پیش بافتهاند تا بتوانند کشتار جانوران پیرتر به منظور رکورد زدن با شاخ و دندان آنها را برای افکار عمومی توجیه کنند. افسانهای که این روزها دیگر خریداری ندارد و حالا در کمال تاسف به توجیهی برای شکارفروشی از سوی مسئولان محیط زیست کشورمان تبدیل شده. از دیگر توجیههایی که مسئولان محیط زیست در دفاع از شکار مطرح میکنند میتوان به ادعای افزایش جمعیت حیات وحش و یا به هم خوردن ترکیب جنسیتی نر و ماده در زیستگاهها اشاره کرده که مسئولان را وا داشته تا به گفته خودشان در راستای ایجاد تعادل اکولوژیک در منطقه، نسبت به حذف برخی از جانواران اقدام کنند. در حالی که متخصصان و کارشناسان تاکید دارند، افزایش جمعیت چارپایان با توجه به شرایط نامناسب زیستگاهها دور از ذهن است و مسئولان محیط زیست برای اثبات چنین ادعایی باید مستندات سرشماریها و آمارهایی که دستیابی به آنها چندان هم ساده نیست را به جامعه ارائه کنند.
نقد اخلاقی، فرهنگی، دینی شکارفروشی
به لحاظ اخلاقی، شکار به ویژه در دهه اخیر در سراسر جهان، مورد نکوهش قرار گرفته و اعتراضات گستردهای را به همراه آورده که نه تنها از سوی مسئولان و تصمیمگیران مورد بیتوجهی قرار نگرفته بلکه به ایجاد محدودیتهای شدیدی در شکار منجر شده. در ایران هم مانند سایر کشورها، چند سالی است علاوه بر اعتراضات فعالان محیط زیست و فعالان حقوق حیوانات، اعتراضات عامه مردم هم نسبت به شکار افزایش یافته و حالا هم که پس 4 سال ممنوعیت شکار، سازمان حفاظت محیط زیست دوباره پرونده شکارفروشی را گشوده، حساسیتهای بسیاری را نسبت به تصاویر و فیلمهای کشتار حیات وحش با مجوز سازمان حفاظت محیط زیست در فضای مجازی میان کاربران شاهد بودهایم. حساسیتهایی که بر خلاف رویکرد فعلی مسئولان محیط زیست، نادیده گرفتن آن چندان منطقی به نظر نمیرسد.
علاوه بر انتقاداتی که به لحاظ اخلاقی و حقوق حیوانات به مقوله شکار وارد است، اینکه سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان به اتباع خارجی مجوز شکار بفروشد تا در برابر مشتی دلار، چارپایانی را که از شرایط دشوار زیستگاهها جان سالم به در بردهاند هلاک کنند و با ناامن کردن زیستگاهها، بقای سایر جانوران را با مشکلی جدید مواجه کنند، قطعا با فرهنگ و باورهای هموطنان مغایر است و از این لحاظ هم حساسیتهایی را حتی در میان مدافعان شکار ایجاد کرده است. از بعد شرعی هم بارها بر حرام بودن شکار تفریحی تاکید شده و در نتیجه حتی درآمدزایی و ارزآوری هم نمیتواند توجیهی برای انجام آن باشد. چه آنکه بسیاری از فعالیتهای تفریحی دیگر مانند راهاندازی قمارخانه و غیره هم با وجود اینکه ارزآوری به مراتب بیشتری از شکار دارند و در عین حال، آسیبی را متوجه انفال عمومی و سرمایههای ملی نمیکنند صرفا به دلیل منع شرعی، در کشورمان ممنوع شدهاند.
بنابراین به نظر میرسد صرف حرمت شکار لهوی و در کنار آن حساسیت شدید جامعه نسبت به کشتار حیات وحش به ویژه توسط اتباع خارجی برای بستن پرونده شکار اتباع خارجی در کشور کافی باشد اما اظهارات مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست در اطلاعیهای که به ناچار برای اعلام منتفی شدن شکار اتباع آمریکایی صادر شده حکایت از آن دارد که سازمان حفاظت محیط زیست نه تنها به نقدهای کارشناسی و همینطور اخلاقی، فرهنگی، شرعی، وقعی نمیگذارد بلکه سعی دارد با متوسل شدن به دستاویز نخنمای همیشگی خود، را راه برای صدور پروانه شکار برای اتباع غیرآمریکایی هم که شده باز نگه دارد.
معترضان پروانههای شکار، قبلا کجا بودند؟
علی تیموری، مدیرکل حفاظت و مدیریت شکار و صید سازمان حفاظت محیط زیست در اظهارات هفته خود ضمن اعلام منتفی شدن شکار اتباع آمریکایی، برای باز نگه داشتن راه شکارفروشی به سایر اتباع خارجی، در استدلالی غیرموجه که حکایت از به بنبست رسیدن سازمان حفاظت محیط زیست در دفاع از شکار دارد، به آمار سالهای گذشته اشاره کرده و سعی میکند با اشاره به اینکه در دولتهای پیشین، آمار شکار اتباع خارجی در ایران از امروز بیشتر بوده به این سوال برسد که چرا اعتراض نسبت به صدور پروانههای شکار برای اتباع خارجی در سالهای قبل دیده نمیشد و در نهایت همانگونه که حمید ظهرابی، معاون محیط زیست طبیعی سازمان متبوعش پیشتر گفته بود، مخاطب را به این نتیجه برساند که اعتراضات نسبت به صدور پروانه شکار طی ماههای گذشته، با هدف غرضورزی سیاسی و "تخریب بردن موفقیتهای دولت" شکل گرفته است.
اما اینکه آیا ادعای آقای مدیر، نشات گرفته از باور ایشان است یا سفسطهای برای توجیه ادامه شکارفروشیها، تغییری در پاسخ به سوال ایشان ایجاد نمیکند. پاسخ سوال، بسیار ساده است: دانش و تکامل بشر، هر روز، دریچهای جدید به روی انسان باز میکند که حاصل آن کنار گذاشتن عادات غلط و رفتارهای غیرانسانی است. بدیهی است شکار هم به عنوان یکی از رفتارهای بشر عصر حجر که با استفاده از ابزاری اولیه و نه با تفنگهای دوربیندار و به منظور تامین مایحتاج اولیه و نه در جهت تفریحی غیرانسانی صورت میگرفت در قرن بیست و یکم، جایگاهی ندارد همانگونه که آزار حیوانات در سیرکها که تا چند سال پیش، بخشی از تبلیغات رسانهها را به خود اختصاص میداد رفتهرفته مورد اعتراض واقع شده و سرانجام به ممنوعیت سیرک حیوانات در اغلب کشورهای جهان از جمله ایران انجامید. حالا هم اعتراضات گسترده و روزافزون در سطح جهان نسبت به ادامه عادت غیرانسانی شکار ادامه دارد. اعتراضاتی که رویکرد مسئولان محیط زیست کشورمان نسبت به آن در سطح جهان منحصربهفرد است: در جایی که اعتراضات نسبت به یک رفتار غیرانسانی از سوی مسئولان کشورها مورد احترام واقع شده و در تصمیمگیریها مدنظر قرار میگیرد، مسئولان محیط زیست کشورمان منتقدان دلسوختهای که شلاق شکار را بر تن نحیف حیات وحش تاب نمیآورند به غرضورزی سیاسی متهم میکنند.
حالا باید منتظر ماند و دید آیا انتقادات کارشناسانه و اعتراضات اخلاقمدارانه هم خواهند توانست مانند انتقادات سیاسی، راه خود را هموار کرده و از شکارفروشی سازمان حفاظت محیط زیست ممانعت کنند یا از این پس، به جای شکارچیان آمریکایی شاهد جولان شکارچیانی با اتباع مختلف از روس گرفته تا اسپانیایی و کانادایی و مکزیکی در زیستگاههای کشور خواهیم بود.